- بد ساخت
- بد ساخته شده بد ساز مقابل خوش ساخت
معنی بد ساخت - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بد گاه
بدساخته، بدساخته شده
پای بند ساختن، گرفتار کردن
پسغده
بد خوی دژ خوی آنکه عادت بد داشته باشد
بد سگال
بد نهاد بد ذات بد اصل بد طینت مقابل نیک سرشت خوب سرشت
بدبخت، بد شانس
تازه ساز نو ساز جدید البنا
بد زاد ازگات بد اصل بد گوهر مفسد
بی نصیب، سیاه روز، تیره بخت، فلک زده، بیچاره
ترش رو بد خو اخمو
دژخیم
بنا کردن گنبد قبه ساختن، سرین خود را آماده عمل بد کردن